شنبه گذشته ، برای دوازدهمین سالگرد ما ، الکس و من به Les Trois Chevaux ، رستوران فرانسوی جدید ، شلوغ و بسیار فانتزی در وست ویلیج رفتیم. او کت و شلوار و کراوات می پوشید ، و من لباس و رژ لب می پوشیدم ، و ما پای قورباغه ها را می خوردیم و در لیوان های بسیار نازک کاغذی شامپاین می نوشیدیم ، احساس می کردید ممکن است همراه با حباب ها حل شوند. سال گذشته ، در دوران قرنطینه ، ما یازدهمین جشن خود را جشن نگرفتیم. و برای دهمین ما ، من در یک مه افسرده بودم ، بنابراین امسال ، تصمیم گرفتیم آن را انجام دهیم!
وقتی به خانه رسیدیم ، احساس می کردیم که دچار چرت و پرت شده ایم ، و آنتون هشت ساله مخفیانه تلفن من را گرفت و دو عکس از ما در حال بوسیدن در آشپزخانه گرفت. دیدن عکس ها بسیار غافلگیر کننده بود.
بارها و بارها ، بچه های من از عموزاده های خندان ، برادر بزرگ و یا مادر شیفته خود عکس می گیرند – و من دوست دارم دنیا را از چشم کوچک آنها ببینم. خیلی ممنون ، آنتون!
PS نه راه برای عکس گرفتن از فرزندان و مادران خود ، آیا شما در عکس ها هستید؟