روز دیگر، مشغول خرید مواد غذایی و گوش دادن به یک پادکست خنده دار با امی پولر بودم که چیزی به دلم نشست…
در طول مصاحبه، گهگاه و بارها، پولر به طور مداوم ویژگی هایی را که در مورد خودش دوست داشت، تصدیق می کرد. او میگفت: «من خیلی به این موضوع افتخار میکنم» و سپس مواردی مانند سریع متفکر بودن، انجام یک کار خوب، یا عضویت در نسل X را ذکر میکرد. با او افتخار می کنم!
این یک قطعه است:
یادم می آید یک بار SNL انجام می دادم و شما صحنه ها را مسدود می کنید. شما این لحظات میانی را با میزبانان خواهید داشت که فقط همین لحظات پرحرف و کوچک هستند. کریستوفر واکن، بدون شک احتمالاً یکی از عجیبوغریبترین افراد تاریخ است، درست است؟ ما داشتیم صحنهای را انجام میدادیم و مجبور شدیم سر یک میز بنشینیم و منتظر بمانیم تا آنها چیزی از دوربین را بفهمند. و او در سکوت کامل نشست…
و من نمی خواستم او را اذیت کنم. بنابراین، من شروع کردم به این که، وای، این تا کی ادامه دارد؟ تا کی می رویم؟ و، میدانی، مثل یک سفر پیکسار در ذهنم بود که چقدر دلم میخواست حرف بزنم و حرف نزنم و عرق نکنم و عرق نکنم و بعد از دستش عصبانی شوم و بعد فکر کنم او شگفتانگیز است یا هر چیز دیگری…
فکر نمیکنم همان سفر در سر او جریان داشته باشد… من فقط عاشق سرگرمی هستم. من افتخار می کنم که مردم احساس خوبی، امنیت و امنیت داشته باشند. من انجام کارها را دوست دارم.
در حالی که در راهروهای Trader Joe قدم می زدم، احساس کردم از Poehler با شناخت شگفت انگیز بودن او الهام گرفتم. نگرش او همچنین من را به یاد سخنرانی پذیرش اسنوپ داگ پس از گرفتن ستاره هالیوود میاندازد: «میخواهم از من تشکر کنم. می خواهم از من تشکر کنم که به من ایمان داشت. میخواهم از من برای انجام این همه کار سخت تشکر کنم.» آره!
بنابراین، لطفاً به من بگویید: در مورد خودت به چه چیزی افتخار می کنی؟ من دوست دارم بشنوم… xoxo
PS 12 نظرات در مورد مهربانی.