با نزدیک شدن به روز مادر، با یک سوال به ۹ نویسنده مراجعه کردیم: کتاب مورد علاقه شما درباره مادران چیست؟ در اینجا مجموعهای از انتخابهای قابل نشانهگذاری آمده است…
میگان اوکانل
میگان در مورد نوزادان در و اکنون همه چیز داریم می نویسد: روز و شب با همدیگر در میآمدند و در یک کابوس بزرگ با هم ترکیب میشدند. لباسم با لباس خواب قابل تشخیص نبود. یک لامپ همیشه روشن بود. ما در میانه شرایطی بودیم که احساس میکردیم یک وضعیت اضطراری در حال انجام است. مثل اینکه یک نفر با ما شوخی عملی می کرد. تصادف ماشین زایمان را تحمل کنید، سپس بدون خواب از بدن شکسته خود برای زنده نگه داشتن فرزند کوچک، شکننده، ارزشمند، دلخراش و فانی خود استفاده کنید.
توصیه کتاب میگان: پیوست های شدید: این همه چیزهایی است که من در یک کتاب میخواهم – دخترانی که مادرانشان را تجزیه و تحلیل میکنند، مادرانی که از دخترانشان انتقاد میکنند، پیادهروی طولانی در منهتن، احساسات جریحهدار، بینشهای ویرانکننده – اما وقتی وظیفه جمعبندی آن را بر عهده دارم، فقط میخواهم صداهای غمانگیز ایجاد کنم و آن را به همه تحمیل کنم. . در واقع این در مورد دختری است که سعی می کند بفهمد او کیست، و اینکه آیا، یا چگونه، ایده های مادرش در مورد زندگی، ایده های او را تعیین می کند.
کونی وانگ
کانی درباره دیدن فیلم های مادرش در Oh My Mother می نویسد: کینگ برای اولین بار «Magic Mike XXL» را در تئاتر Eden Prairie AMC دید… پس از تماشای اولیه، چینگ در طول تماسهای تلفنی روزانه که با او داشتم از ایستگاه مترو به آپارتمانم در بروکلین برمیگشتم، شروع به ذکر آن کرد: من دوست دارم چانینگ تیتوم به همه اطرافیانش احساس مثبت و خوبی می دهد. هر مردی که این فیلم را دوست ندارد فقط حسود است! آیا فکر می کنید چانینگ تاتوم در زندگی واقعی هم از پیرزن ها نمی ترسد؟”
توصیه کتاب کانی: پایین شهر: مادر لیا کارول زمانی که لیا چهار ساله بود کشته شد و پایین شهر گرمای پایدار و قدرتمند عشق مادری را بررسی می کند. سوراخی به اندازه مادر که لیا باید با آن بزرگ می شد. بررسی شرایط قتل در بزرگسالی چگونه بود. و روشی که زنان از پس آن بر می آیند، انجام می دهند و معنا پیدا می کنند.
شیلا در حال حاضر
شیلا در مورد احتمالات در مادری می نویسد: وقتی کوچکتر بودم و به این فکر می کردم که آیا بچه می خواهم یا نه، همیشه به این فرمول برمی گشتم: اگر هیچ کس در مورد دنیا به من چیزی نمی گفت، دوست پسر اختراع می کردم. من سکس، دوستی، هنر را اختراع می کردم. من تربیت کودک را اختراع نمی کردم.
توصیه کتاب شیلا: یک اثر زندگی: این اولین کتابی بود که راشل کاسک خواندم، و از اینکه چگونه او احساسات و موقعیت خود را به عنوان یک مادر جدید با بیرحمی بازجویی کرد، شوکه شدم. اگر کتاب او را که همه تقواها را از بین می برد و بدون احساسات به زندگی او نگاه می کرد، نمی خواندم، هرگز کتابم را درباره دوگانگی در مورد بچه دار شدن نمی نوشتم.
آیزاک فیتزجرالد
آیزاک داستان اصلی خود را در Dirtbag، ماساچوست می نویسد: پدر و مادرم زمانی که من را داشتند ازدواج کرده بودند، فقط با افراد مختلف. وقتی از من در مورد دوران کودکی ام می پرسند، هر داستانی را به این ترتیب باز می کنم. من بچه اشتیاق بودم! یک تصادف کوچک شاد یا به عبارت دیگر، من از گناه متولد شدم: یک اشتباه در شکل انسانی، بمبی که کاملاً هدفش منفجر کردن زندگی هر دو والدینم بود.
توصیه کتاب اسحاق سنگین: برای شروع، نوشتههای لیمون بینقص است. اما چیزی که باعث میشود خاطرات او به شدت در ذهن من طنینانداز شود، رابطهاش با مادرش است که در سراسر کتاب او را «تو» خطاب میکند. او از نوشتههایش استفاده میکند تا اسرار زیادی را که او و مادرش برای مدت طولانی نگه داشتهاند، تصدیق کند. آشفتگی نمایش داده شده – معنای دوست داشتن کسی که به شما صدمه زده است، به خصوص وقتی که این رنج به خودی خود نوعی عشق است – همان چیزی است که تمام داستانسراییهای بزرگ تلاش میکنند تا باشند: تمامیت جهان در صفحه واقعی میشود.
ANNA MALAIKA TUBBS
آنا در مورد مادر جیمز بالدوین، بردیس، در سه مادر می نویسد: او خطر ایستادن در برابر شوهرش را داشت که حتی او مجبور بود به عنوان “آقای” خطاب کند. بالدوین، تا اطمینان حاصل شود که جیمی می تواند اشتیاق خود را دنبال کند. او به خاطر شرایطش از خودش دور شده بود و اجازه نمی داد همین اتفاق برای پسرش بیفتد.
توصیه کتاب آنا: در جستجوی باغ مادران ما: این گلچین تعریف ما از «مادرها» را نه تنها با کاوش در مادران بیولوژیکی، بلکه با در نظر گرفتن روش هایی که از طریق آن ها توسط کسانی که قبل از ما مادر هستند، گسترش می دهد.
کیت بائر
کیت در مورد نگاه کردن به بالا در And Yet می نویسد: آیا تا به حال این همه ستاره دیده اید؟ / از پسرم می پرسم که / کوچکتر از آن است / چیزی جز جهان هستی / پیش او گذاشته ام.
توصیه کتاب کیت: در انتظار بردی: من پیدا کردم انتظار برای بردی وقتی اولین نوزادم به دنیا آمد، و بعد از آن بلافاصله یک دسته از کپی ها را خریدم تا در کیسه های هدیه در حمام نوزاد بچسبانم. خواندن آن مانند نشستن با یک دوست قدیمی است. فورا گرم، فورا خنده دار، فورا شناخته شده است. کاترین نیومن اجازه نگرانی و احساس گناه و لذت را در هر نفس مادری می دهد. آه این زن، من او را خیلی دوست دارم.
نیکول چانگ
نیکول در کتاب A Living Remedy درباره سگ مادرش می نویسد: قبل از اینکه مادرم خانه را ترک کند، تلویزیون را روشن می کند – همیشه PBS – به این امید [her dog] صداها را آرامش بخش خواهد یافت و کمتر احساس تنهایی می کند. (“چرا PBS؟” از او پرسیدم. “خب، فکر می کنم حداقل نیمه آموزشی است.”)
توصیه کتاب نیکول: نفس بکش: ایمانی پری برای نوشتن این نامه برای پسرانش از تاریخ، ادبیات، سنت های اعتقادی و تجربیات خود استفاده کرد. در آن، او امیدها، شادیها و ترسهای خود را بهعنوان مادری که دو پسر سیاهپوست را در آمریکا بزرگ میکند، به اشتراک میگذارد، در حالی که معنای خانواده، آزادی، جامعه و مسئولیت جمعی را بررسی میکند. من این کتاب را بارها خوانده ام و همیشه چیز جدیدی پیدا می کنم.
کریستا بیلتون
کریستا در خانواده عادی در مورد مادری مجرد می نویسد: چی [my mom] بیش از هر چیز می خواست بچه بود. مانع این بود که دبرا یک لزبین بود. و در اوایل دهه 1980، او حتی یک همجنس گرا را نمی شناخت که تشکیل خانواده داده باشد. به ندرت پیش میآمد که حتی یک زن مجرد، دستکم از روی عمد، به تنهایی تشکیل خانواده دهد. رویای آمریکایی هنوز به شدت به این ایده چسبیده بود که تنها راه سالم برای تربیت فرزند در هسته خانواده هسته ای است: پدر، مادر، 2.5 فرزند.
توصیه کتاب کریستا: دستورالعمل های عملیاتی: آن لاموت، مادر مجرد، بدون ترس واقعیت های مادر شدن را فاش می کند، از جمله لحظات ناامیدی و شک و تردید به خود که بسیاری از والدین تجربه می کنند اما اغلب در مورد آن صحبت نمی کنند. سبک نوشتن او هم شوخ و هم تند است. خواندن این کتاب به من کمک کرد تا چالشهای جدید مادر شدن را با مهربانی و شفقت بیشتری طی کنم، و حس قدردانی دوبارهای برای زیبایی و پیچیدگی این سفر به من داد.
میگان اورورک
میگان در مورد مرگ مادرش در خداحافظی طولانی می نویسد: هیچ چیز مرا برای از دست دادن مادرم آماده نکرد. حتی دانستن اینکه او خواهد مرد، من را آماده نکرد. بالاخره مادر ورود تو به دنیاست. او پوسته ای است که در آن تقسیم می شوید و به زندگی تبدیل می شوید. بیدار شدن در دنیای بدون او مانند بیدار شدن در دنیای بدون آسمان است: غیرقابل تصور.
توصیه های کتاب Meaghan: Of Woman Born و The Runaway Bunny: بهعنوان مادری که مادری ندارد که برای مشاوره به او مراجعه کند، به کتابها تکیه میکنم تا در فراز و نشیبهای فرزندپروری با من همراهی کنند. من عاشق شعر کلاسیک شاعر فمینیست آدرین ریچ هستم از زن متولد شده است برای طرز فکری که در مورد مادری به عنوان یک تجربه زیسته و یک واقعیت ساختاری می اندیشد. این کتاب که در دهه 1970 نوشته شده است، بسیار دقیق است. به عنوان مادر دو پسر کوچک زیر هفت سال، هرگز این توصیف را فراموش نمی کنم که در آن او “زیبایی پسرهای کوچکی را که هنوز به آنها آموزش داده نشده است که بدن مرد باید سفت باشد” را به خاطر می آورد.
سپس، وقتی نگران می شوم که چهارساله با روحیه ام را از دست بدهم و نمی دانم به کجا مراجعه کنم – یا وقتی دلم برای مادر دیرینه ام تنگ شده و به یک گریه خوب نیاز دارم – باز می کنم اسم حیوان دست اموز فراری. چه کتابی بهتر است رنج و لذت مادری، عشق و درماندگی همه آن را به تصویر بکشد؟ “یک بار یک خرگوش کوچک بود که می خواست فرار کند. پس به مادرش گفت: دارم فرار می کنم. مادرش گفت: “اگر فرار کنی، من به دنبالت می دوم.” چون تو خرگوش کوچولوی من هستی.» در واقع.
چه کتاب های مادرانه را دوست دارید؟ لطفا در زیر به اشتراک بگذارید…
PS شعار مادری من، و سه کتاب برتر شما در تمام دوران چیست؟
(عکس در بالا توسط Marc Bordons/Stocksy.)