دختر 11 ساله من در طول سال ها به موزه های زیادی کشیده شده است. پدرش هنرمند است و من معلم هنرهای تجسمی. زمانی که او کوچک بود، میتوانستیم با اجازه دادن به او در اطراف یک دهلیز، یا با توزیع آهسته غنایم دزدان دریایی یا M&M در مواقع ناامیدی، یک ملاقات طولانی انجام دهیم.
با این حال، با بزرگتر شدن، تمایل او به این راحتی به دست نیامد و واکنش او به برنامه های سفر به موزه تبدیل به یک “نهوووووووووووووووووووووووووووو!” فکر صرف چند ساعت “فقط نگاه کردن به چیزها” – به جای بازی با دوستان یا دیدن یک فیلم – موزه رفتن را به یک فروش سخت تبدیل کرد.
در حال حاضر، خانواده ما در یک وقفه یک ساله در ایتالیا زندگی می کنند و از بسیاری از بناهای تاریخی، موزه ها و کلیساها بازدید می کنند. بنابراین، در دوران پیشنوجوانیمان، از هفت تاکتیک خلاقانه استفاده کردهایم تا این سفرها را کمتر کند. گاهی اوقات او حتی اعتراف می کند که از خودش لذت می برد.
1. اجازه ندهید تجربه در بدو ورود مرده باشد: اول غذا بخورید!
هفته گذشته، ما این اشتباه را مرتکب شدیم که قبل از خوردن یک وعده غذایی مناسب به کاخ دوج در ونیز رفتیم. من و دخترم با هم دعوا کردیم بخارتو (آبی) سواری. سپس در مسیر پیاده روی به سمت میدان سنت مارک بحث و جدل کردیم و پس از ورود به قلعه قرون وسطایی کاخ ادامه دادیم. شوهرم، اندی، که آنجا منتظر ما بود، نگاهی به ما دو نفر انداخت و پیشنهاد کرد که کافه موزه ممکن است اولین ایستگاه منطقی باشد. با بداخلاقی قبول کردیم، به یک میز گوشه ای رفتیم تا آب و تنقلات بخوریم. همه ما با روحیه بهتری ظاهر شدیم و در نهایت دیدار خوبی داشتیم.
2. سعی نکنید همه چیز را ببینید.
وقتی جوان بودم، فکر میکردم سفر به موزه به معنای راهپیمایی اجباری در هر نمایشگاه است و به طور جدی به هر نمایشگاه نگاه میکند. اما اکنون متوجه شدم که می توانم تمام وقتم را صرف تماشای یک نقاشی کنم و به همان اندازه از آن بهره ببرم. تغییر انتظاراتم – عمق بیش از عرض – تجربیات من را لذت بخش تر کرده است. هدف من تسخیر موزه نیست، این است که ببینم چه چیزی مرا وادار یا دفع می کند. من این فلسفه را به دخترم منتقل کرده ام.
3. دوربین گوشی خود را به کودک بدهید.
اگر کودکتان پاهایش را میکشد یا بیقرار میشود، با تحویل دادن دوربین گوشیتان توجه او را دوباره متمرکز کنید. آنها می توانند از هر چیزی که به آنها علاقه دارد عکس بگیرند یا شما می توانید آنها را به چالش بکشید. چند مثال: اگر میتوانید از یک اثر هنری که در اتاق خوابتان آویزان میکنید، عکس بگیرید. از عجیب ترین چهره ای که می توانید پیدا کنید عکس بگیرید. از سه نقاشی که در آنها از رنگ سبز استفاده شده است عکس بگیرید.
4. شایعات در مورد هنرمندان.
من به عنوان یک معلم هنرهای تجسمی، 20 سال تلاش کردهام تا نوجوانان به تاریخ هنر اهمیت دهند. چیزی که همیشه آنها را به خود جذب می کند، آبدارترین، تکان دهنده ترین یا دوست داشتنی ترین جزئیات در مورد زندگی یک هنرمند است. انسانسازی هنرمندان باعث میشود آثارشان زنده شود، بنابراین پیش از موعد کمی تحقیق کنید و اگر مایلید داستانهایی را به اشتراک بگذارید.
5. کاغذ و مداد بیاورید.
همیشه زمانی فرا می رسد که یکی از ما باید به پاهای خود استراحت دهد. سپس، می نشینیم و دفترچه طراحی و مدادها را بیرون می آوریم. آنچه می کشیم بی اهمیت است. این می تواند واکنشی به نقاشی یا طرحی از یک مجسمه باشد، یا می توانید به سادگی در میان خلاقیت های ابله سازهای مهم تاریخی دودل کنید.
6. وقتی شک دارید، با هم بازی کنید.
در اینجا سه مورد وجود دارد:
* لباسی را در یک اثر هنری انتخاب کنید که بیشتر دوست دارید بپوشید، و لباسی را که کمتر دوست دارید بپوشید.
* زشت ترین نقاشی / مجسمه / عکس / و غیره را پیدا کنید. استدلال کنید که چرا باید فوراً از محل خارج شود.
* روی اینکه کدام اثر هنری ارزش بیشتری دارد شرط بندی کنید. بفهمید چه کسی برنده شد و پرداخت کنید!
7. و در نهایت، فشار را احساس نکنید – باید سرگرم کننده باشد!
خود را موظف به ماندن زیاد یا بازدید از بیش از یک موزه در روز نکنید. بعد از آن به بچهها و خودتان با یک بستنی یا فنجان چای پاداش دهید، و در مورد تجربهشان غیبت کنید، مثل اینکه این تجربهای که برایشان جالب و سرگرمکننده بود، نه کاری که آنها متحمل شدند. و اگر از موزه متنفرید، نروید! وقت خود را صرف انجام کاری کنید که دوست دارید و آن اشتیاق را به بچه های زندگی خود منتقل کنید.
بل چسلر نویسنده، معلم و هنرمند مقیم پورتلند، اورگان است. او در حال حاضر به همراه خانواده اش در یک وقفه یک ساله در ونیز ایتالیا به سر می برد. در صورت تمایل می توانید در خبرنامه او، یادداشت هایی از مرداب، مشترک شوید.
گشتهای لمسی در موزه PS، و این پیشنهاد ازدواج در Met چقدر زیبا است؟
(عکس از نیکی سباستین.)