آخر هفته خوبی داشته باشید | جام جو

کلبه انگلیسی

کلبه انگلیسی

آخر هفته چه کاره ای؟ امشب با دوستان (هم مادران و هم بچه ها، هرج و مرج خواهد شد!) می خوابیم. و روز یکشنبه من و پسرها ممکن است فیلم آیا آنجایی را ببینیم، خدا؟ این من هستم، مارگارت، که نقدهای خوبی دریافت کرده است. آیا آن را دیده اید؟ امیدواریم که یک لینک خوب داشته باشید، و در اینجا چند لینک سرگرم کننده از سراسر وب وجود دارد…

این کلبه انگلیسی چقدر رویایی است؟

کوکی های ترد کامل جو دوسر مادربزرگ.

آخرین تابو باروری: “کلویی، 39 ساله، دوباره باردار می شود، اما در مورد این روند صحبت نمی کند. [of using a donor egg]حتی پدرش هم نمی داند. او می‌گوید: «پدر من واقعاً شجره نامه و تاریخچه خانوادگی ما را دوست دارد. مثل این است که اینطور نخواهد بود خود نوه ژنتیکی.» (NYmag)

ترفند جدید من برای داشتن موهای صاف.

کتاب عالی در مورد تربیت نوجوانان

اولین تخت دو طبقه هواپیما در جهان در اقتصاد.

دوستم فهرستی خنده‌دار از 40 چیز نوشت که در سن 40 سالگی یاد گرفت، از جمله «یک مهمانی با M&M که مستقیماً در پاپ کورن ریخته می‌شود، محل اقامت است و هیچ‌کس نباید بداند کجا هستید» و «هر کجا که می‌روید، دشمن داشته باشید». همه چیز را سرگرم کننده می کند!» (در صورت تمایل در خبرنامه رایگان او مشترک شوید.)

پاسخ فوق العاده یک بسکتبالیست به سوال یک خبرنگار در مورد شکست.

بهترین روش برای تهیه دیپ پیاز.

موردی برای ghosting گاهی اوقات. من کاملاً معتقدم که یک شبح بی‌درد و سریع مانند یک مهلت خوشامدگویی از متن وحشتناک جدایی پس از تاریخ است که در آن کسی توضیح می‌دهد که چرا نمی‌خواهد دوباره همدیگر را ملاقات کند. اگر به یک قرار می‌روید، یک کانوو می‌خورید که به‌عنوان نان تست خشک است، و سپس قبل از جدایی، یک آغوش هوای ناخوشایند را رد و بدل می‌کنید، آیا این اطلاعات کافی نیست تا بدانید که با هم دوست نیستید؟»

من را به خنده انداخت.

به علاوه، هفت نظر خواننده (چون شما بچه ها بهترین هستید و من نتوانستم آنها را محدود کنم!):

کارول در مورد تغییر دکوراسیون اتاق خواب مهمان می گوید: «من به قاب بندی کلام مکتوب اعتقاد زیادی دارم: تلگرام های خانوادگی، مجوز زیبای بخارساز پدربزرگم، و غیره. اما یکی از بهترین ها، نامه ای بود که دختر هفت ساله ام نوشت. به پسر عموی آینده اش (فرزند مورد انتظار خاله محبوبش): ‘Licky Licky Boy’ (پسر خوش شانس). سپس تمام کارهای بزرگی را که او می‌توانست با مادرش انجام دهد برشمرد و با «و او همیشه آدامس خواهد داشت» به پایان رسید.

تی در مورد تغییر دکوراسیون اتاق خواب مهمان می گوید: «من و شوهرم، سه فرزندمان اغلب میزبان مردم هستیم. (من هفت خواهر و برادر دارم، بنابراین مهمان های زیادی داریم!) آیا عجیب است که یک دفترچه مهمان در اتاق خواب مهمانمان بگذاریم؟
مگ می‌گوید: «دوست من زمانی که ما در کالج بودیم در اتاق خوابگاهش دفترچه مهمان داشت، زیرا مردم دائماً روی زمین او تصادف می‌کردند. برو دنبالش، خیلی سرگرم کننده است! ”
امیلی می‌گوید: «والدین من از سال 1970 یکی را روی میز قهوه‌خوری خود نگه داشته‌اند. ورق زدن و دیدن بچه‌هایی که در هفت سالگی اسم‌شان را خط می‌کشیدند و حالا بچه‌های هفت ساله‌شان را دارند، دوستان قدیمی دانشگاهی دارند که تصادف کردند، لذت بخش است. برای یک آخر هفته، و بسیاری از بازدیدکنندگان دیگر که اگر کتاب مهمان نبود، مطمئناً تا به حال بازدیدهایشان را فراموش کرده بودیم!»
امیلی می‌گوید: «دوستم در آپارتمانش دیوار بلندی داشت و هرکسی را که از آن بازدید می‌کرد، به آن اضافه می‌کرد. این خیلی خنده دار بود و تنها چیزی بود که وقتی حرکت کردند از ترک کردنشان ناراحت بودند.»

سارا در مورد 10 مشاهده خنده دار افراد مشهور می گوید: “من قبلا مهماندار هواپیما بودم و یک بار رایان رینولدز را در کابین کلاس اول خود داشتم. ما در حال سرو کردن غذا بودیم، و او نپذیرفت، به این معنی که یک غذای درجه یک باقی مانده بود. بنابراین، آن را خوردم، زیرا شکسته و گرسنه بودم. بعداً در پرواز، او برای دراز کردن پاهای خود به گالی آمد و گفت که نظرش را در مورد شام تغییر داده است. و من مجبور شدم به او بگویم نه، زیرا قبلاً آن را خورده بودم. می خواستم بمیرم و به او سوپ تعارف کردم. او فوق العاده مهربان بود. او پرسید که آیا غذا خوب بوده است و من به او “اهههه” و تکان دادن دست دادم و او خندید و سوپ را پذیرفت. او خیلی بلندتر از آن چیزی بود که انتظار داشتم. از سوی دیگر، جیسون استاتهام بسیار کوتاه‌تر از حد انتظار بود. او بیشتر طول پرواز را می خوابید و شخصی که در کنارش بود (نه با او!) یک فیلم جیسون استاتهام را تماشا کرد، ها!

نیکولا در مورد 10 مشاهده خنده دار افراد مشهور می گوید: «روپل یک بار در مصاحبه ای گفت که او اغلب سوار مترو می شود و گاهی اوقات یک رهگذر بی صدا در واگن قطار شلوغ به او می گوید «دوستت دارم»، که او پاسخ می دهد «دوست دارم». تو هم همینطور’. چیزی در مورد آن داستان باعث شد من از درون احساس گرمی کنم – رو برای بسیاری از افراد عجیب و غریب و غیرکلیشه‌ای قهرمان است، بنابراین نمی‌توانم تصور کنم که این تعاملات برای افرادی که او را می‌بینند چقدر مهم است.

توجه: اگر چیزی را از طریق پیوندهای ما خریداری کنید، ممکن است کمیسیون وابسته به دست بیاوریم یا با برند ارتباط حمایتی داشته باشیم، بدون هیچ هزینه ای برای شما. ما فقط محصولاتی را که واقعاً دوست داریم توصیه می کنیم. خیلی ممنونم.