این روزها چه می خوانید؟
من همیشه عاشق تریلرهای روانشناختی هستم اما نمی توانند باشند هم ترسناک است چون شبها تنها می خوابم و هوس دارم. خوشبختانه، دومین رمان اما کلین به نام مهمان، که در این ماه منتشر شد، بهترین رمان غیرقاتل اما وحشیانه هیجان انگیز پیشران نمیتوانستم آن را زمین بگذارم، و در تمام هفتهای که داشتم آن را میخواندم، همه چیز در اطرافم وحشتناک بود (میدانی چطور ممکن است این اتفاق بیفتد؟) اما به شیوهای سرگرمکننده.
فرضیه اینجاست: الکس 22 ساله در نیویورک زندگی می کند و شغلی به عنوان اسکورت دارد و هم اتاقی هایی که او را می خواهند بیرون بروند. او در یک رستوران با یک پسر ثروتمند مسن تر ملاقات می کند و او او را برای ماه آگوست به همپتون ها دعوت می کند. اما وقتی او همه چیز را قطع می کند، او باید بفهمد که چگونه یک هفته دیگر در شرق بماند، حتی اگر او نه دوست، نه پول و نه جایی برای ماندن داشته باشد. چگونه؟ او قهرمانی است که در مهمانی ها و خانه ها و کلوپ های ساحلی وارد و خارج می شود. اما او چقدر دوام خواهد آورد؟ کل کتاب شعری با لحن تنشآمیز با خطر و تمایلات جنسی و پول و طبقه و قدرت و توانایی دیده شدن یا نامرئی کردن خود در صورت لزوم است. Vogue می گوید: “Spellbinding.” WaPo میگوید: «در حال دود شدن». NYTimes میگوید: «تیز مثل یک چاقوی جراحی».
در پایان، من آن را استنشاق کردم و فکر می کنم شما نیز این کار را خواهید کرد. (همچنین باعث می شود سواحل خواندنی عالی باشد!)
تو چطور؟ این روزها چه می خوانید؟ من دوست دارم بشنوم خاطرات کانی وانگ اوه مادرم را هم خیلی دوست داشتم! و مقاله های خنده دار سامانتا ایربی Quietly Hostile; و من در حال حاضر دو فصل از تراست برنده جایزه پولیتزر توسط هرنان دیاز هستم. (احساس می کنم حالا که بچه هایم بزرگتر شده اند بالاخره می توانم دوباره بخوانم! #رنسانس)
PS کتاب های بیشتری که دوست داریم، از جمله یک کتاب بسیار ترسناک و یک رمان خنده دار تاریک که نمی توانم به آن فکر نکنم.
(عکس از Sonja Lekovic/Stocksy.)