آخر هفته گذشته، ما از سه مادر و چهار بچه دعوت کردیم تا شب را سپری کنند…
در حالی که یک خواب معمولی بچه من را خسته می کند فكر كردن در مورد، من هم با حضور مادران در آنجا بسیار انرژی گرفتم. در حالی که بچه ها بازی می کردند با هم گپ می زدیم و بیدار شدن با خانه ای پر از دوستان لذت بخش بود. مثل سفر با هم بود، اما مجانی.
شام به طور طبیعی سالاد و پیتزا بود و سپس چیپویچ.
نکته جانبی: این پیژامه های RBG چقدر بامزه هستند؟
بعد از شام، ما مخفیانه بازی کردیم و یک برنامه استعداد یابی انجام دادیم، سپس چند برنامه عالی برای کودکان تماشا کردیم.
من از پاهای بلند توبی جاسوسی می کنم!
سپس مادران و بچه ها روی تخت های مختلف انباشته شدند. این دو خانم اتاق مهمان جدید و بهبود یافته ما را امتحان کردند…
… و زمان زیادی را صرف انتخاب یک سگ فرضی کرد. (همچنین به اسکرانچی، دستبند و لاک ناخن براق توجه کنید. هر چه چیزها بیشتر تغییر کنند، بیشتر ثابت می مانند.)
صبح روز بعد، بچه های کوچک پنکیک و تخم مرغ درست کردند و مادرها فنجان های غول پیکر قهوه ریختند.
آیا تا به حال خواب خانوادگی داشته اید؟ آیا شما؟ در مجموع، آن شب بسیار سرگرم کننده و دنج بود!
PS اولین خواب مادر/بچه ما با توبی کودک نوپا و یک خواب خانوادگی با پدران نیز.